موگویی قطب سرمای ایران را دریابیم/مردمی در پشت برف

برف و کولاک در دهستان موگویی؛ مسیر جایگزین را انتخاب کنید، سرتیتر بسیاری از اخبار در اواسط هر پاییز است و نسخه ی جایگزین کردن که برای همه جز ۱۵ روستای این دهستان راه گشاست و اهالی همچنان چشم به راه ساختن مسیر ارتباطی امن و دائمی هستند.
لبخندهایی جان دار، چهره هایی آفتاب سوخته اما گشاده، پیراهن هایی رنگی با روسری های بلند و گره ایی زیر گلو، چابکی پسران نوجوان به واقع مردانِ جوان در آینده ای نزدیک، لباس های محلی راه راه مشکی-سفید، پیرمردان و پیرزنان که کمرِخمیده و صورتِ درهم از آن ها نمی بینی، هوایی پاک که برای نوشتن و گفتن بی شک کم نیست، همه و همه چشمگیرترین تصاویریست که به چشمم می آید از ۱۵ روستایی که در دل کوهرنگ جاخوش کرده اند و زردکوه آنها را با چند گردنه در آغوش گرفته است.
برای یک ذهن ایراد گیر، عجیب است این‌ همه زیبایی را یکجا دیدن. شاید گزارش‌نویس جماعت، عادت کرده ایم قلم که می زنیم مدام از کمبود و محرومیت بگوییم و اینکه جایی در نقطه ایی نیازمندی هست و نیازی.
قصد ندارم بگویم که در این نقطه از استان چهارمحال و بختیاری هیچ نقصی نیست، اما امید موج می زند.
 خویه، بیراهگان، سرآقاسید، صالح‌کوتاه، چین، زرک، دره‌توت، پیرعالی، ای‌ناز، درزگه، سوه، لاوه، دورک، تلو و روستایی با نام «روستا»، اسامی است از خلاصه زندگی هر روزه ی بیش از ۴ هزار ایرانی ساکن در آن.
 البته بدون شک می توان گفت اگر توریست باشید یا گردشگر فقط و فقط می توانید خانه پرش ۶ ماه طبیعت بکر، سبزی مثال زدنی و آبشارهای خیره کننده ی دهستان موگویی چهارمحال و بختیاری را ببینید و ۶ ماه دیگر سال بیشتر این روستاها با بارش برف های سنگین و انباشت آن تا ارتفاع ۱۰ متر بسته می شوند و مردمان این روستاها در حصار برف و درگیر با کولاک و سرما زندانی.
اگر خوش شانس باشید و با تجهیزات و آموزش کافی، این ارتفاع برف در دامنه کوهستان قطعا پیست زمستانی و طبیعی دلپذیری برایتان خواهد بود، اما اگر ساکن یکی از این پانزده روستا باشید و زندگی تان وابسته به دام، اولین بارش برف بی تردید برایتان حکم زندانی حداقل ۶ ماهه را امضا می کند و شما مجبورید بمانید و خیره به آسمان شوید که کی زمستان فوق طولانی تمام می شود.
البته جمعیت شناور دهستان موگویی که عشایر بختیاری هم بخشی از آنهاست راه چاره دارند قبل از زمستان همراه دام هایشان اکثرا به خوزستان می روند و عده ایی دیگر نیز به روستاهای اطراف فریدونشهر اصفهان. اما بقیه که ساکنان دائمی این روستاها هستند چشم به راه جاده ایی که در اصل نمی توان اسمش را جاده گذاشت باید منتظر باشند تا تابستان بیاید و راه به همت تابش خورشید، مسئولان راه و جهادگران باز شود، که صد البته کفه این مسئولیت به سمت جهادگران همیشه سنگینی کرده و آنها نیز بی هیچ اغراق از جان مایه گذاشته اند و در این ارتفاعات صعب العبور قرارگاه جهادی – عملیاتی بنا شده برای تداوم خدمت رسانی و کمک به توسعه منطقه از ساخت مراکز آموزشی، برگزاری  برنامه های فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و درمانی گرفته تا ساخت مسجد و حمام. و در راس همه این جمع های جهادی، قرارگاه جهادی صاحب الامر(عج) یک دهه است دست از تلاش برای آبادانی هر چه بیشتر این نقطه از ایران برنداشته، اما همچنان قصه پرغصه بی راهی و راه بندان زمستانی ادامه دارد.
قصه ای از راه و برف و گرفتاری و انتظار که قصه تازه ای برای اهالی موگویی نیست؛ معاون وزیر راه در برف و کولاک گیر افتاد؛ ۱۳ دی ۸۸،  ارتفاع برف دهستان موگویی بازگشایی مسیر را بی نتیجه بی نتیجه گذاشت زمستان ۹۲/ برف راه ارتباطی دهستان موگویی کوهرنگ را بست / گیر افتادن مینی بوس اهالی در گل و لای؛ آبان ۹۳/ چهارمحال و بختیاری چهره زمستانی گرفت /۳۰ روستا همچنان در محاصره برف شهرکرد ۵ فروردین ۹۶/ جاده دهستان موگویی که مملو از برف انباشته شده در شهرستان کوهرنگ بود، بازگشایی شد ۱۹ اردیبهشت ۹۶/
این ها تنها بخش کوچکی از تیترهایی است که طی این سالها با تکیه بر عناصر خبری استثنا و درگیری، اسم دهستان موگویی و ۱۵ روستای آن را برایمان گوشزد کرده است، اتفاقاتی که برای ما خبر است و برای آنها زندگی.
 و جالب است که در پایان همه این اخبار توصیه شده است که مسافران  که سفرهایشان ضروریست، از مسیرهای جایگزین استفاده کنند که به نظر توصیه به جا و منطقی است اما برای اهالی موگویی که همه دار و ندار و زندگی شان در برف گیرترین نقطه ایران است نمی توان چنین نسخه ایی پیچید و شاید نیاز است در نحوه مدیریت بحران جغرافیایی این منطقه و تبدیل کردن آن به فرصت گردشگری برای همه فصول بازنگری شود.
خرید ماشین‌آلات سنگین مانند لودر و کامیون و استقرار آن‎هادر این منطقه، زیرسازی قوی ۵۰ کیلومتر راه روستایی، تعریض و شن‌ریزی این مسیر و حذف گردنه عسل‌کشان بر اساس اقدام کارشناسی و برنامه ریزی شده اقداماتی است که کلنگ آغاز به انجامش از آبان ۹۳ با اعلام استاندار چهارمحال و بختیاری زده شد و قرار شد تا تیر سال ۹۴ تمام اقدامات انجام شود، اما تا کنون که در مهر ۹۶ به سر می بریم هنوز بسیاری از این برنامه ها و اقدامات در سرگردانی به نتیجه رسیدن قرار دارند و تنها ۵ کیلومتر از ۶۴ کیلومتر تک جاده ارتباطی به سمت دهستان موگویی آسفالت شده است، جاده ایی ارتباطی بی هیچ علامت هشدار، بدون علائم رانندگی و دارای پیچ‌های بی‌شمار و فاقد گاردریل که صعب‌العبور بودن آن رسیدن به هر روستا با وجود مسافت نه چندان زیاد چند ساعتی به درازا می کشاند.
گرچه نمی توان زحمات بسیار مسئولان راه برای بازگشایی هر ساله این راه، امداد رسانی در راستای خوراک و سوخت را نادیده گرفت و بسیار قابل تامل و احترام است، اما تا وقتی مسیر ارتباطی این دهستان با مرکز سر و سامان نگیرد و تکلیف گردنه های کوهرنگ مشخص نشود هر چه مسیر خاکی ساخته شود مثل آب در هاون کوبیدنیست که با اولین بارش برف شسته می شود و می رود.
شاید در نگاه اولیه برآورد مالی احیای مسیرهای ارتباطی این دهستان در حد دویست میلیارد تومان سرسام آور و غیرقابل تامین به نظر آید-صرف نظر از حقوق های نجومی و میلیاردی- اما اگر حسابی سرانگشتی شود و خرج های هر ساله بازگشایی و امدادرسانی محاسبه شود، با سرمایه گذاری در این مسیر، نه تنها مردمان دهستان موگویی از تنگنای زمستان طولانی هر ساله رها می شوند بلکه مسیر راه و شهرستان هم به امور مهمتری جز گشایش راه پرداخته و در آخر منطقه ایی امن و پر از جاذبه توریستی نصیب ایران می شود که این بار نه تنها زندگی چهار هزار روستایی دهستان موگویی بلکه صنعت گردشگری کشور را متحول می کند، حال باید منتظر ماند و دید باز هم قرار است به استقبال برف و سرمای شبه قطب موگویی برویم و گرفتار کولاک و یخنبدان این دهستان باشیم یا بالاخره مسئولان کمر همت می بندند و کمر انباشت برف و کولاک را می شکنند و بازگشت سرمایه گذاری آن را در صنعت گردشگری می بینند.

محرومیت آسان است؛ مثل آب خوردن!+ فیلم

به گزارش خبرگزاری فارس از شهرکرد مَثَل آسان، درست مثل آب خوردن، برای دانش‌آموزان روستای مهدی آباد شهرستان کوهرنگ بی معناست؛ البته نبود آب‌خوری و سیستم لوله کشی تنها یکی از مشکلات مدرسه این روستا و چند روستای اطراف است.

تصویر دانش آموزی که از آبخوری نامناسب مدرسه ابتدایی روستای مهدی آباد شهرستان کوهرنگ آب می‌نوشد، عمق محرومیت و فقدان امکانات در این منطقه از کشور را به نمایش می‌گذارد.

تحصیل در مدرسه برای دستیابی به حداقل مدرک تحصیلی از نگاه جوانان امروزی دیپلم، آن‌قدرها که ما شهرنشین‌ها تصور می‌کنیم، آسان نیست. بسیاری از دانش‌آموزان این سرزمین برای تحصیل باید رنج‌ها و سختی‌هایی را به‌جان بخرند، سختی‌هایی که به‌دلیل محرومیت‌ نصیبشان شده است.

فضای فرسوده مدرسه بخشی از مشکلات تحصیل دانش‌آموزان در مناطق محروم و روستایی است؛ اغلب مدارس در این مناطق قدمت بسیار بالایی دارند و هر لحظه امکان فرو ریختن ساختمان مدرسه وجود دارد و در این میان بیشترین محرومیت‌ها نصیب مدرسه روستای مهدی آباد  شهرستان کوهرنگ شده است.

کلاس‌های درس تخریبی، نبود میز، نیمکت، آبخوری مناسب و سرویس بهداشتی تنها بخشی از مشکلات دانش‌آموزان مناطق محروم کوهرنگ است و در این تصاویر نیز بخشی از محرومیت‌های دانش‌آموزان این استان به تصویر کشیده شده است.

دانش‌آموزان مدعی هستند که اینجا آبخوری مدرسه‌ای است که در مجموع ۳۵ دانش‌آموز دارد که به علت نبود آبخوری مناسب و سرویس بهداشتی دانش‌آموزان می‌بایست مسافتی را طی کنند و برای استفاده از سرویس بهداشتی در ساعات آموزشی به منازل خود بروند که این امر باعث ایجاد خلل در امر آموزش دانش‌آموزان نیز می‌شود، می‌طلبد مسؤولان آموزش و پرورش شهرستان برای جلوگیری از مشکلات این مدرسه تدابیری را بیندیشند تا زین پس شاهد چنین مشکلاتی در سطح مدارس شهرستان نباشیم.